رضی الدین رحبی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 28 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/266806/رضی الدین رحبی
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
25
رَضیُالدّینِ رَحْبی، رضیالدین ابوالحجاج یوسف بن حیدره (534-631 ق/ 1140-1234 م)، پزشک برجستۀ بیمارستان نوری دمشق به روزگار ایوبیان.
رضیالدین ابوالحجاج یوسف بن حیدره در جزیرۀ ابنعمر (ﻫ م) در بخش علیای بینالنهرین به دنیا آمد. پدرش از اهالی شهری کوچک به نام رَحبه (ﻫ م) بود که بقایای آن امروزه در منطقۀ المیادین در دیرالزور برجا ست. رضیالدین نیز بهدلیل انتساب پدرش به این مکان، ملقب به رحبی شد (ابنابیاصیبعه، 3/ 316). رضیالدین عمری طولانی یافت و ازاینرو شیخالاطباء نامیده شد (صفدی، 22/ 219؛ نیز نک : ذهبی، تاریخ ... ، 46/ 90).
رضیالدین کودکی را در رحبه و نصیبین گذراند و نزد پدر که از چشمپزشکی بهرهای داشت، آغاز به تعلیم پزشکی کرد. چندیبعد، به همراهی پدر، برای تکمیل تحصیلات پزشکی به بغداد سفر کرد و بهزودی پزشکی ماهر شد (ابنابیاصیبعه، همانجا؛ سامی، 3/ 2278). او در بیمارستان عضدی با امین الدولة ابن تلمیذ ــ رئیس و ساعور بیمارستان ــ دوستی به هم رساند (ابنابیاصیبعه، 2/ 274، 3/ 316). ازآنپس نیز برای تکمیل تحصیلات پزشکی به مصر سفر کرد و چندی را نزد ابنجمیع (ه م) به سر برد. سرانجام به سال 555 ق/1160 م به همراهی پدر به دمشق رفت که در آن هنگام نورالدین محمود زنگی بر آنجا حکومت میکرد (ابنابیاصیبعه، همانجا).
رضیالدین پس از مرگ پدرش در دمشق، دست از سفر کشید و در این شهر ماندگار شد. او چندی را در دمشق، علاوهبر طبابت، به استنساخ کتاب پرداخت؛ سپس به حلقۀ همکاران مهذبالدین بن نقاش (د 574 ق/ 1178 م)، پزشک برجستۀ بغدادی که به دمشق سفر کرده بود، پیوست (همو، 3/ 316-317؛ ذهبی، سیر ... ، 16/ 267) و ازآنپس توانست به دربار امیر زنگی راه یابد. به هنگام مرگ نورالدین در 569 ق/ 1174 م، رضیالدین رحبی از پزشکانی بود که به قلعۀ دمشق احضار شد (ابنعبری، 189؛ سبط ابنجوزی، 21/ 219).
چندی پس از مرگ نورالدین زنگی، صلاحالدین ایوبی دمشق را در اختیار گرفت و مهذبالدین بن نقاش بهعنوان پزشک مورد اعتماد در خدمت سلطان ایوبی درآمد؛ در پی او رضیالدین نیز توانست به دربار صلاحالدین راه باید و مورد توجه سلطان ایوبی قرار گیرد، بهطوریکه ماهیانه 30 دینار طلا مقرری برای او تعیین شد. رضیالدین تا زمانی که صلاحالدین زنده بود، همزمان در قلعۀ دمشق که حکم دربار سلطان ایوبی را داشت، در بیمارستان نوری دمشق به امور پزشکی میپرداخت. گرچه وقتی صلاحالدین به ملاحظات سیاسی، دمشق را ترک میکرد، رضیالدین اقامت در دمشق را به همراهی اردوی سلطان ایوبی ترجیح میداد (ابنابیاصیبعه، 3/ 317؛ قس: عیسىبک، 80).
پس از مرگ صلاحالدین (589 ق/1193 م)، ملک عادل ابوبکر بن ایوب برادر صلاحالدین از رضیالدین خواست که پزشک او و در خدمت او باشد. باآنکه رضیالدین این سِمت را نپذیرفت و ماندن در بیمارستان دمشق را ترجیح داد، ملک عادل همچنان مقرری او را مطابق دورۀ صلاحالدین تعیین کرد. این مقرری با بهقدرترسیدن ملک معظم عیسی بن ملک العادل (ﺣﻜ 615-624 ق/ 1218-1227 م) به ماهانه 15 دینار طلا کاهش یافت (ابنابیاصیبعه، همانجا). رضیالدین تا پایان عمر در بیمارستان نوری دمشق به طبابت و تعلیم پزشکی اشتغال داشت.
ابنابیاصیبعه، رضیالدین را در حُسن رفتار و اهتمام به اخلاق پزشکی ستوده است (3/ 316). او پیش از درمان بیمارانْ درخواست حقالقدم نمیکرد (صفدی، 29/ 84). در شیوۀ طبابت او گفتهاند که بر سکویی در محل بیمارستان نوری مینشست و پس از معاینۀ بیماران، نسخهای مشتمل بر دارو و شربت برای بیمار تجویز میکرد که در همان بیمارستان تهیه میشد. پس از آنکه خود و دیگر پزشکان بیمارستانْ همچون حکیم مهذبالدین و حکیم عمران از معاینۀ بیماران آسوده میشدند، دربارۀ علائم بیماری و چگونگی درمان آن با یکدیگر به مباحثه میپرداختند (ابنابیاصیبعه، 3/396). ابنابیاصیبعه از ترفندی برای اقناع بیمار از سوی رحبی یاد کرده است (3/ 319-320) که بر اثر آن بیمار به رژیم غذایی پیشنهادی رحبی عمل میکرد (نیز نک : صفدی، همانجا).
رضیالدین رحبی در آموزش طب نهایت دقت را داشت و از اینکه شاگردان پرشماری در پزشکی تربیت کرده بود، به خود میبالید. به گفتۀ ابنابیاصیبعه بسیاری از شاگردان او در شمار مشایخ طب عصر خود درآمدند (3/ 317)، چنانکه طبیبی در منطقۀ شام یافت نمیشد که مستقیماً از رحبی یا از شاگردان او آموزش ندیده باشد. علاوهبر ابنابیاصیبعه که خود سمت شاگردی رحبی را داشت و نزد او بخشهایی از آثار پزشکی محمد بن زکریای رازی را آموزش دیده بود (نک : 3/ 318- 319)، از دیگر پزشکانی که نزد او آموزش دیدند، میتوان از شیخ مهذبالدین عبدالرحیم دخوار (د 628 ق/1231 م)، کمالالدین ابومنصور مظفر بن علی حمصی (د 613 ق/1216 م)، عثمان بن هبةالله معروف به جمالالدین ابوالحوافر (د 620 ق/1223 م)، رشیدالدین علی بن خلیفه (عموی ابنابیاصیبعه )، و فخرالدین ابنساعاتی خراسانی یاد کرد (همو، 3/ 197، 329، 390، 404؛ یاقوت، 3/ 1308؛ ذهبی، تاریخ، 44/ 520).
گفتهاند رضیالدین تمایلی به آموزش طب به غیرمسلمانان نداشت، بهطوریکه در طول دورۀ تدریس خود در بیمارستان نوری تنها دو یهودی به نامهای حکیم عمران بن صدقۀ اسرائیلی و ابراهیم بن خلف سامری توانستند با توسل به وسائط مختلف افتخار شاگردی او را داشته باشند و هر دو در شمار پزشکان برجسته درآمدند (ابنابیاصیبعه، 3/ 317- 318، 350؛ ذهبی، همان، 46/ 90).
رضیالدین رحبی علاوهبر پزشکی، تجارت هم میکرد. آنچه در زندگی شخصی او برای مورخان پزشکی و شاگردان وی قابل توجه بود، کوشش در رعایت حفظالصحه است. ابنابیاصیبعه دربارۀ آداب غذاخوردن، حمامکردن و شیوۀ زندگی او بهتفصیل سخن دارد (3/ 318- 319). رضیالدین قریب به 100 سال عمر کرد و تنها در اواخر عمر دچار فراموشی و اختلال حافظه شده بود؛ گرچه همچنان خاطرات دور را به یاد داشت و حوادث جدید را به یاد نمیآورد. او در دمشق درگذشت و در گورستان جبل قاسیون دفن شد.
دو تن از پسران رحبی به نامهای شرفالدین ابوالحسن علی و جمالالدین عثمان بهمانند پدرْ پزشک شدند. ازاینمیان شرفالدین رحبی که بعدها رئیس بیمارستان نوری دمشق شد، نامدارتر از دیگری است. جمالالدین عثمان نیز در همین بیمارستان به معالجۀ بیماران میپرداخت (صفدی، 19/ 342؛ ابنابیاصیبعه، 3/ 321- 329).
رضیالدین آثاری چند در زمینۀ پزشکی داشت که از جملۀ آنها تهذیب شرح ابنطبیب از کتاب الفصول بقراط است. همچنین تلخیصی از کتاب المسائل حنین بن اسحاق در دست نگارش داشت که با حادثۀ بیماری و مرگ او ناتمام ماند. از دیگر آثار او مختصر الحاوی زکریای رازی و مقاله در استفراغ را نام بردهاند (سامی، 3/ 2287- 2288؛ حاجیخلیفه، 2/ 1268؛ کحاله، 13/ 295).
ابنابیاصیبعه، احمد، عیون الانباء، بیروت، دارالثقافه؛ ابنعبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به کوشش خلیل منصور، بیروت، 1418 ق/ 1997 م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1413 ق/1993 م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، قاهره، 1427 ق/2006 م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1889 بب ؛ سبط ابنجوزی، یوسف، مرآة الزمان، به کوشش محمد برکات و دیگران، دمشق، 1434 ق/2013 م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و ترکی مصطفێ، بیروت، 1420 ق/2000 م؛ عیسى بک، احمد، تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، بیروت، 1401 ق/1981 م؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ یاقوت، معجم الادباء، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1414 ق/1993 م.
مسعود تاره
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید